ورزمان [پزشکی] استفاده از یک رشته حرکات منظم، مانند مالش و فشار و ضربه و مشتومال برای افزایش گردش خون و تقویت ماهیچهها و بافتهای نرم که به رفع خستگی و آرامش فرد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
ماساژ، مشت و مال، ماساژ دادن، مشتمال دادن، مشت و مال دادن سایر معانی: مالاندن، (از ریشه ی عربی)، مالش [سینما] پیام فیلمساز [کامپیوتر] تغییر دادن ؛ ماساژ دادن ؛ پردازش داده ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[کامپیوتر] ثبت اطلاعات پیام ها
[سینما] پیامهای تصعید شده
ورزماندرمانی [پزشکی] نوعی روش درمان که در آن برای التیام بافتهای نرم بدن و حفظ سلامتی از دستورزی (manipulation) استفاده میشود|||متـ . ماساژدرمانی ...
[کامپیوتر] پیام لغو( حذف )
(عامیانه) اشاره کردن، با ایما و اشاره فهماندن
فاحشه خانه سایر معانی: روسپی خانه
گول زدن، ریشخند کردن سایر معانی: خر کردن، زبان بازی کردن، (با چاپلوسی و غیره) وادار به کاری کردن، چاپلوسی
امیختن، مخلوط کردن، خمیر درست کردن، سرشتن، مالیدن، خمیر کردن، ورزیدن سایر معانی: (خمیر یا گل یا کاه گل و غیره) مالیدن، ورز دادن، شیبانیدن، خازه کردن، مشت و مال دادن، ماساژ دادن [نساجی] ورز د ...
چرخ، با چرخ کوچک مخصوص غلتاندن، چاپلوسی کردن سایر معانی: (در اصل) چرخ کوچک یا بلبرینگ، چرخک، چرخه، (مخفف: truckle bed) تختخواب چرخدار، با چر کوچک مخصوص غلتاندن