اندرو مارول (شاعر انگلیسی)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بطور شگفت انگیز، چنانکه شگفت آورد
شگفت انگیز، عجیب، متحیر کننده سایر معانی: متحیر کننده، شگفت انگیز
کشیش، الهی، خدایی، عبادتی، یزدانی، قابل رحمانی، غیب گویی کردن، فال گرفتن، استنباط کردن سایر معانی: ربانی، ملکوتی، مذهبی، دینی، (عامیانه) خوشایند، زیبا، دل پسند، معرکه، عالی، روحانی، پیش گویی ...
خیالی، خیال اندیش، خواب مانند، رویایی، خواب الود سایر معانی: خیال انگیز، رویاآمیز، اهل خواب و خیال، خیال باف، خیال پرور، مهبم، گنگ، (چشم) خمار، ملایم و خوشایند
بطورخیلی خوب، بسیارخوب، بطورعالی یاپسندیده
شگفت اور، افسانهای، افسانهوار سایر معانی: (عامیانه) خیلی خوب، عالی، محشر، معرکه، افسانه مانند، داستانگونه، داستانی، دستان، شگفت انگیز، باور نکردنی، اعجاب آور، محیرالعقول، مجهول
گره دار، پیچ دار
شگفت انگیز، پیدا، محسوس، فوق العاده، پدیدهای، حادثهای سایر معانی: وابسته به پدیده، مادی، خارق العاده، ابر روال، فرجود، چشمگیر، عظیم، عارضی، عرضی
غیر طبیعی، مافوق طبیعی سایر معانی: فوق العاده، استثنایی، ابر روال، غیر عادی
شگفتی، اعجوبه، چیز غیر عادی، بسیار زیرک سایر معانی: نابغه، چمراس، فرهمند، هرچیز معجزه آسا یا شگفت انگیز، (جمع) عجایب [کامپیوتر] اعجوبه، پرادیجی - سرویس قابل دسترس و آماده برای کاربران کامپیو ...
زیبا سایر معانی: زیبا