prodigy
معنی
شگفتی، اعجوبه، چیز غیر عادی، بسیار زیرک
سایر معانی: نابغه، چمراس، فرهمند، هرچیز معجزه آسا یا شگفت انگیز، (جمع) عجایب
[کامپیوتر] اعجوبه، پرادیجی - سرویس قابل دسترس و آماده برای کاربران کامپیوتر همراه با مودم . کاربران می توانند اطلاعات مربوط به هوا، ورزش، مسافرت، خرید، و مسائل مالی را به دست آورند، پست الکترونیکی تبادل کنند، و به اینترنت دسترسی داشته باشند. این سرویس مانند روزنامه و مجلات از طریق فروش تبلیغات . هزینه ها را برای کاربران کم می کند . اطلاعات بیشتر می تواند از http:// www.prodigy.com به دست آورید.
سایر معانی: نابغه، چمراس، فرهمند، هرچیز معجزه آسا یا شگفت انگیز، (جمع) عجایب
[کامپیوتر] اعجوبه، پرادیجی - سرویس قابل دسترس و آماده برای کاربران کامپیوتر همراه با مودم . کاربران می توانند اطلاعات مربوط به هوا، ورزش، مسافرت، خرید، و مسائل مالی را به دست آورند، پست الکترونیکی تبادل کنند، و به اینترنت دسترسی داشته باشند. این سرویس مانند روزنامه و مجلات از طریق فروش تبلیغات . هزینه ها را برای کاربران کم می کند . اطلاعات بیشتر می تواند از http:// www.prodigy.com به دست آورید.
دیکشنری
جالب
اسم
monster, prodigy, wonderاعجوبه
astonishment, amazement, marvel, singularity, prodigyشگفتی
prodigyچیز غیر عادی
صفت
prodigyبسیار زیرک
ترجمه آنلاین
اعجوبه
مترادف
brain ، child genius ، curiosity ، enormity ، freak ، genius ، intellect ، marvel ، mastermind ، miracle ، monster ، natural ، one in a million ، phenomenon ، portent ، rare bird ، rarity ، sensation ، spectacle ، stunner ، talent ، whiz kid ، whiz ، wizard ، wonder ، wonder child ، wunderkind