phenomenal
/fəˈnɑːmənl̩/

معنی

شگفت انگیز، پیدا، محسوس، فوق العاده، پدیدهای، حادثهای
سایر معانی: وابسته به پدیده، مادی، خارق العاده، ابر روال، فرجود، چشمگیر، عظیم، عارضی، عرضی

دیکشنری

فوقالعاده
صفت
extraordinary, terrific, phenomenal, supernatural, singular, inestimableفوق العاده
amazing, wonderful, phenomenal, stupendousشگفت انگیز
tangible, sensible, perceptible, appreciable, phenomenalمحسوس
phenomenalپدیدهای
phenomenalحادثهای
visible, evident, phenomenal, apparent, clear, transparentپیدا

ترجمه آنلاین

فوق العاده

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.