[بهداشت] آبکی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گاز طبیعی مایع [شیمی] نوعی گاز طبیعی شامل متان که با توجه به دمای بحرانی 73 درجۀ سلسیوس میتوان آن را در دمای پایین سرد کرد و به حالت مایع درآورد|||متـ . گاز مایع ...
واژههای مصوب فرهنگستان
سیلان، سیال سایر معانی: روان، سلیس، جاری، پیوسته، موج زننده، ژولیده، فراوان [نساجی] روان - جاری - سیال [نفت] جریان طبیعی
مایع، ابگونه، ابگونه، نرم وا بکی، سائل، روان، سیال سایر معانی: جاری شونده، روگر، روانگر، آبگونه، شاره، (همانند چیزهای جاری شونده) دگرگون پذیر، انعطاف پذیر، نرمش دار، (دارای حرکات) موزون، ساز ...
ریخته، ذوب شده، گداخته، اب شده سایر معانی: مذاب، آب شده (در اثر گرما)، بخسیده، تفتیده، پخسان، (قدیمی) اسم مفعول فعل: melt، ریختگی [زمین شناسی] مذاب، گداخته حالت مایعی که محصول گرمایش و ذوب ش ...
گاز حاصل از استخراج منابع نفتی شامل پروپان و بوتان و سایر هیدروکربنهای سبک که در دمای معمولی بهصورت گاز است، ولی براثر سرما یا تحت فشار مایع میشود تا نگهداری و نقل و انتقال ...