fluid
معنی
سایر معانی: جاری شونده، روگر، روانگر، آبگونه، شاره، (همانند چیزهای جاری شونده) دگرگون پذیر، انعطاف پذیر، نرمش دار، (دارای حرکات) موزون، سازوار، (پول) آماده برای سرمایه گذاری، پول نقد، پول موجود، وابسته به چیزهای سیال (شاره)، متحرک
[شیمی] 1- سیال، روان، جارى شونده، روگر، روانگر، مایع، آبگونه، شاره 2- وابسته به چیزهاى سیال (شاره )، شاد 3- (همانند چیزهاى جارى شونده ) دگرگون پذیر، انعطاف پذیر، نرمش دار 4- (داراى حرکات ) موزون، سازوار 5- (پول ) آماده براى سرمایه گذارى، پول نقد، پول موجود
[عمران و معماری] سیال - سیاله
[برق و الکترونیک] مایع، سیال
[مهندسی گاز] سیال، روان، مایع سیال
[نساجی] روان - سیال - مایع - آبکی
[ریاضیات] شاره، سیال
[آب و خاک] سیال