(adjective) غیر سنتی، باز، آزاد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عاری، ازاد، معاف، معاف کردن سایر معانی: مستثنی، بخشوده، مستثنی کردن، بخشودن [حقوق] معاف کردن، مستثنی کردن، بخشیدن، معاف، مستثنی
[عمران و معماری] محدود نشده [زمین شناسی] محدود نشده
[صنعت] نامقید، نامحدود [ریاضیات] غیر مقید