شفاعت، مداخله سایر معانی: دخالت، میانروی، پا در میانی [حقوق] ورود ثالث، مداخله، ممانعت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حمله کردن بر، تجاوز کردن، تهاجم کردن، هجوم کردن، تاخت و تاز کردن در سایر معانی: مورد تاخت و تاز قرار دادن، (با جنگ و قشون) گرفتن، تجاوز (نظامی) کردن، برتاختن، تاخت و تاز کردن، دست یازی کردن، ...
مانع شدن، مسدود کردن، ایجاد مانع کردن، جلو چیزی را گرفتن، اشکالتراشی کردن سایر معانی: (راه چیزی را) بند آوردن، گرفتن، سد کردن، رهگیری کردن، بستن، (پیشرفت کار و غیره) کار شکنی کردن، گربه رقصا ...
جلو گیری، سختی، انسداد، سده، گرفتگی سایر معانی: راهبندان، گیر، بند آور، مانع، سد، رهگیر، بند آوری، رهگیری، مسدود سازی، منع [عمران و معماری] سد - مانع [فوتبال] منع و جلوگیری [آب و خاک] مانع، ...
دخالت کردن، میانجی شدن، پا در میانی کردن، (لباس) یک تکه، آسان پوش، بازدید مختصر وکوتاهی کردن، مداخله بیجا در کاری کردن
تأثیر منفی دانش یک زبان در یادگیری و به کار بردن زبان دیگر [زبانشناسی]
واژههای مصوب فرهنگستان
ترکیب دو یا چند موج بهنحویکه دامنۀ موج حاصل، از دامنۀ هریک از آنها بیشتر شود [فیزیک]
تداخل آموزۀ پیشین در حوزهای مشابه با یادگیری جدید [روانشناسی]
تابش الکترومغناطیسی با بسامد رادیویی که اصولا از موجهای نامنظم بار الکتریکی در تخلیۀ آذرخشهای توفان تندری ناشی میشود [علوم جَوّ]
اقدامات یک دولت نسبت به دولت دیگر به قصد تأثیر بر رفتار وی که گاه مستلزم اِعمال زور یا تهدید به اِعمال زور با ایجاد سازوکاری برای مهار یا اجبار است [علوم سیاسی و روابط بینالملل] ...
رقابتی که در آن یک گونه از دسترسی گونه دیگر به منبعی محدود که هر دو گونه به آن بستگی دارند، جلوگیری میکند [مهندسی منابع طبیعی - شاخه حیاتوحش] ...
روشی برای تشخیص برهمکنشهای دنا ـ پروتئین که در آن بخشی از دنا پیش از اتصال به پروتئین تغییر یافته است [زیستشناسی - پروتگانشناسی] ...