obstruction
/əbˈstrəkʃn̩/

معنی

جلو گیری، سختی، انسداد، سده، گرفتگی
سایر معانی: راهبندان، گیر، بند آور، مانع، سد، رهگیر، بند آوری، رهگیری، مسدود سازی، منع
[عمران و معماری] سد - مانع
[فوتبال] منع و جلوگیری
[آب و خاک] مانع، انسداد، سد

دیکشنری

انسداد
اسم
obstruction, blockage, occlusion, blocking, block, chokeانسداد
eclipse, obstruction, congestion, stasis, crick, melancholiaگرفتگی
hardness, hardship, difficulty, adversity, trouble, obstructionسختی
curb, prevention, abatement, snub, countercheck, obstructionجلو گیری
century, centenary, centennial, sill, obstruction, oppilationسده

ترجمه آنلاین

انسداد

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.