هم بستگی، ارتباط، ربط، بستگی دو چیز با هم سایر معانی: هم خویشی، هم وابستگی، تلازم، (آمار) همبستگی، تناظر، تقارن، همالش، همال بودن [حسابداری] همبستگی [علوم دامی] همبستگی ؛ معیاری که نشان می د ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عبور، معبر، محل تقاطع، عبورجاده، دو راهه سایر معانی: محل عبور (از رود یا خیابان و غیره)، گذرگاه، روگذر، گدار، بارور سازی چلیپایی، دگرگشن کردن (رجوع شود به: cross)، محل تقاطع (دو یا چند راه ی ...
تعادل، هم ارزی سایر معانی: برابری، هم سنگی، تساوی، هم چندی، همالی، تبدیل پذیری، (شیمی) برابری ترکیب پذیری، کنش برابری (equivalency هم می گویند)، equivalency تعادل [برق و الکترونیک] هم ارزی [ ...
جور، مساوی، یکسان، عینی، همان، منطبق با سایر معانی: همانند، یکجور، همسان، برابر، عینا مثل هم (معمولا با: to یا with)، یکی، درست همان، وابسته به دوقلوهای همسان [برق و الکترونیک] همانند، یکسان ...
عمل متقابل سایر معانی: عمل متقابل
متقابل
عوض کردن، بیرون کردن، مبادله کردن، جانشین کردن سایر معانی: تهاتر، پایاپای، تاخت زنی، معاوضه، چفته، تاخت زدن، معاوضه کردن، پایاپای کردن، تهاتر کردن، (عامیانه)، عو کردن، اخراج کردن ...
قابل انتقال، انتقال پذیر سایر معانی: قابل واگذاری [برق و الکترونیک] قابل انتقال [زمین شناسی] قابل انتقال [حقوق] قابل انتقال، قابل واگذاری [آمار] قابل انتقال ...
تغییر شکل دادن، نسخ کردن سایر معانی: (کاملا) دگرگون کردن، عجیب و غریب کردن، نس کردن
ایستگاهی که در آن مسافر از قطار یک خط پیاده میشود و با سوار شدن به قطار خط دیگر ادامۀ مسیر میدهد [حملونقل ریلی]
واژههای مصوب فرهنگستان
تقاطـع ناهمسطح چهارشاخهای کـه چرخههایی برای گردش به چپ و راهگَردهای بیرونی برای گردش به راست داشته باشد|||متـ . شبدری [حملونقل درونشهری - جادهای] ...
تقاطع ناهمسطحی که در آن امکان گردش به چپ بهوسیلۀ راهگَردهایی با شعاع بزرگ در سطوح مختلف وجود داشته باشد، تا سرعت عادی خودروها تغییر پیدا نکند [حملونقل درونشهری - جاده ...