دو دلی، تامل، درنگ سایر معانی: تردید، مولش، مکث
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نا امنی، تزلزل سایر معانی: سستی
شک، تردید، شک گرایی، فلسفه شکاکی وبدبینی، انتقاد مضر و از روی بدبینی سایر معانی: (s بزرگ) مکتب شک گرایی، (این اندیشه: باورها را باید همیشه مورد تردید و موشکافی قرار داد و پژوهش عبارتست از فر ...
در حال تعلیق، اندروایی، اویزانی سایر معانی: بلاتکلیفی، پا در هوایی، نامعلومی، انتظار، هیجان، شورمندی، انگیختگی، شورانگیزی، دلهره، دلواپسی، نگرانی، تعلیق، آویزش، آگیش، وقفه، سلب، معلق، مردد [ ...
نا معلومی، شک، تردید، چیز نامعلوم، بلاتلکیفی سایر معانی: بلاتکلیفی، عدم قطعیت، غیر محرز بودن، محقق نبودن، نا پابرجایی، ناپایداری، بی ثباتی، تزلزل، عدم ثبات، دودلی، سرگشتگی، شبهه، احتمال، اتف ...
دو دلی، حرکت نوسانی، اونگ نوسان سایر معانی: اونگ نوسان، حرکت نوسانی، دودلی