uncertainty
/ənˈsɜːrtənti/

معنی

نا معلومی، شک، تردید، چیز نامعلوم، بلاتلکیفی
سایر معانی: بلاتکلیفی، عدم قطعیت، غیر محرز بودن، محقق نبودن، نا پابرجایی، ناپایداری، بی ثباتی، تزلزل، عدم ثبات، دودلی، سرگشتگی، شبهه، احتمال، اتفاق، شوایی
[حسابداری] عدم اطمینان، ابهام
[شیمی] خطای تخمینی، عدم قطعیت
[برق و الکترونیک] عدم قطعیت مقدار تخمینی انحراف کمیت محاسبه یا مشاهده شده از مقدار حقیقی آن .
[زمین شناسی] خطاى تخمینى ،ابهام ،عدم قطعیت
[ریاضیات] ناآوری، عدم قطعیت، بلاتکلیفی، نایقین، عدم وجود اطمینان، عدم یقین، غیر قطعی، عدم اطمینان، نایقینی
[آمار] عدم حتمیت

دیکشنری

عدم قطعیت
اسم
doubt, uncertainty, skepticism, suspicion, hesitancy, indecisionتردید
doubt, skepticism, uncertainty, dubiety, self-doubtشک
uncertaintyچیز نامعلوم
uncertaintyبلاتلکیفی
indeterminacy, doubt, ambiguity, incertitude, indefiniteness, uncertaintyنا معلومی

ترجمه آنلاین

عدم قطعیت

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.