[حقوق] مالکیت حق دینی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بطور غیر مادی، بطور غیر محسوس
غیر محسوس، لمس نشدنی، نامحسوس سایر معانی: غیرملموس، پرماس ناپذیر، ناپرماس، نابسودنی
وابسته بعلم ماوراءطبیعی سایر معانی: (ادبیات انگلیس در سده ی هفتم به ویژه شعر john donne و george herbert که ویژگی آن عبارت بود از استعاره های زیرکانه و دیرفهمیدنی و سبک زیاده تخیل آمیز و پر ...
عالم روحانی، معنویت، روحانیت، روحیه مذهبی سایر معانی: فروهری، لاهوتی بودن، (معمولا جمع) حقوق و اختیارات و خمس و زکات متعلق به کلیسا یا کشیش
ملاقات کننده، مهمان، زائر، دیدارگر سایر معانی: شبح، روح، مهاجر، سیاح، سیار