visitant
معنی
ملاقات کننده، مهمان، زائر، دیدارگر
سایر معانی: شبح، روح، مهاجر، سیاح، سیار
سایر معانی: شبح، روح، مهاجر، سیاح، سیار
دیکشنری
بازدید کننده
اسم
pilgrim, visitantزائر
guest, visitor, houseguest, visitantمهمان
visitor, visitant, visiterدیدارگر
caller, visitantملاقات کننده
ترجمه آنلاین
بازدید کننده
مترادف
apparition ، appearance ، banshee ، bogey ، bogeyman ، bogle ، daemon ، demon ، devil ، eidolon ، ethereal being ، haunt ، incorporeal being ، kelpie ، manes ، phantasm ، phantasma ، phantom ، poltergeist ، revenant ، shade ، shadow ، soul ، specter ، spirit ، spook ، vampire ، vision ، visitor ، wraith ، zombie