impalpable
/ɪmˈpælpəbl̩/

معنی

غیر محسوس، لمس نشدنی، نامحسوس
سایر معانی: غیرملموس، پرماس ناپذیر، ناپرماس، نابسودنی

دیکشنری

غیر ممکن است
صفت
imperceptible, invisible, impalpable, inconspicuous, inappreciable, inappreciativeغیر محسوس
impalpableلمس نشدنی
impalpableنامحسوس

ترجمه آنلاین

غیر قابل لمس

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.