metaphysical
معنی
وابسته بعلم ماوراءطبیعی
سایر معانی: (ادبیات انگلیس در سده ی هفتم به ویژه شعر john donne و george herbert که ویژگی آن عبارت بود از استعاره های زیرکانه و دیرفهمیدنی و سبک زیاده تخیل آمیز و پر تصنع) متافیزیکال، وابسته به ماورای طبیعت، ماورای طبیعی، لاهوتی، فراگیتایی، (معمولا تداعی منفی) پیچیده و دشوار، غامض، علوم معقول
سایر معانی: (ادبیات انگلیس در سده ی هفتم به ویژه شعر john donne و george herbert که ویژگی آن عبارت بود از استعاره های زیرکانه و دیرفهمیدنی و سبک زیاده تخیل آمیز و پر تصنع) متافیزیکال، وابسته به ماورای طبیعت، ماورای طبیعی، لاهوتی، فراگیتایی، (معمولا تداعی منفی) پیچیده و دشوار، غامض، علوم معقول
دیکشنری
متافیزیکی
صفت
metaphysicalوابسته بعلم ماوراءطبیعی
ترجمه آنلاین
متافیزیکی
مترادف
abstract ، abstruse ، bodiless ، deep ، difficult ، discarnate ، esoteric ، eternal ، fundamental ، high flown ، ideal ، immaterial ، impalpable ، incorporeal ، insubstantial ، intangible ، intellectual ، jesuitic ، mystical ، nonmaterial ، nonphysical ، numinous ، oversubtle ، philosophical ، preternatural ، profound ، recondite ، spiritual ، superhuman ، superior ، supermundane ، supernatural ، suprahuman ، supramundane ، supranatural ، theoretical ، transcendental ، unearthly ، unfleshly ، universal ، unphysical ، unreal ، unsubstantial