(پیروی از فسلفه ی هابز به ویژه این باور : برای خنثی کردن علائق فردی و برخورد آنها دولت باید قوی و سلطنتی و مطلقه باشد) هابز گرایی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پا بند، داد و بیداد، زنجیر، لنگیدن، شلیدن، لنگ لنگان راه رفتن، مانع حرکت شدن، دست و پای کسی را بستن، داد و بیداد کردن، خمیدن سایر معانی: لنگان لنگان رفتن، مکث کنان رفتن، با سختی حرکت کردن، ش ...
دامن تنگ زنانه (به ویژه آنکه بین 1910 و 1914 مد بود)
سرگرمی، کار ذوقی، اسب کوچک اندام، مشغولیات سایر معانی: (کاری که بخاطر ذوق و علاقه انجام شود نه وظیفه یا مزد) سرگرمی، خواهکاری، خواهکاره، تفنن، (قدیمی) اسب میان اندام تندرو، اسب پرزور، رجوع ش ...
لوده، اسب چوبی، کار تفریحی سایر معانی: (طرح یا فکر یا کاری که شخص را کاملا مجذوب کرده است) فکر و ذکر همیشگی، خواهکار همیشگی، کار مورد علاقه ی شدید، پیله، (چوب دسته جارو مانندی که سر آن مثل س ...
نوش، بسلامتی کسی نوشیدن، صحبت دوستانه کردن، دوستانه، خودمانی، بسلامتی سایر معانی: (با : with) خوش و بش کردن با، معاشرت کردن با، خودمانی بودن با، (نادر) الله بختی، شانسی، (نادر) با هم مشروب خ ...
دوره گردی، کمارگر دوره گرد سایر معانی: (امریکا)، کارگر روزمزد کشاورزی، کارگر سیار، ولگرد، قلندر، هشنگ، الدنگ، آس و پاس، بی سروپا، دوره گردی کردن
بلندیهراس [روانشناسی] کسی که از بلندی میهراسد
واژههای مصوب فرهنگستان
بلندیهراسانه [روانشناسی] مربوط به بلندیهراسی |||متـ . بلندیهراس2
[معدن] هواران (فلوتاسیون)
ترس از مکانهای شلوغ، مرض انزوا طلبی سایر معانی: (روان شناسی - هراس از مکان های باز و عمومی) برون هراسی، طب مر انزوا طلبی، ترس از مکانهای شلوه [روانپزشکی] ترس از فضای باز، گذر هراسی. علامت ا ...
برزنهراس [روانشناسی] ویژگی فرد مبتلا به برزنهراسی