[برق و الکترونیک] ورودی حفاظت شده تقویت کننده یا مداری که سر ورودی زمین نشده آن بهمنظور به حداقل رساندن آثار تداخلی دارای حفاظت و مجزاسازی الکرتیکی است.
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بااحتیاط، محتاطانه، باسنجش
محیل، حیله گر، مکار، خودخواه و مزور، نیرنگ باز [کامپیوتر] دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین . [برق و الکترونیک] محاسبه
سرهم بند، بی دقت، لا ابالی، غافل، مسامحه کار، سبکسر، غفلت کار، لا قید سایر معانی: سر به هوا، یخلا، ولنگار، با بی دقتی، کم توجه، بی توجه، حواس پرت، شلخته، سهل انگار، نسنجیده، بی غم، غم آزاد، ...
ءزروی احتیاط، باتوجه، بامواظبت
مشروط، شرطی، مشروطه، نا معلوم سایر معانی: مشروط (در مقابل بی قید و شرط: absolute یا unconditional)، مقید، دارای قید و شرط، (منطق) پیش گزاره ای (وابسته به قضیه ای که منوط به قضیه ی دیگر باشد) ...
لگام شده، تنظیم شده [حقوق] تحت کنترل، تحت نظارت [ریاضیات] کنترل شده
بى پناه، بى مدافع
محتاط، با کمرویی سایر معانی: محتاطانه، با دقت
نامتمایل به قبول تعهد یا ابراز عقیده یا خواسته یا هدف خود، پیمان گریز، پایبند گریز، تعهد گریز، مبهم، نامشخص، گنگ، رد کننده، غیر صریح، غیر مشخص
(دژ و شهر و غیره) تسخیر پذیر، گشودنی، قابل ابستنی
گاو صندوق، صحیح، مطمئن، امن، بی خطر، محفوظ، محفوظ از خطر، ایمن، اطمینان بخش، صدمه نخورده سایر معانی: امان، امن و امان، مصون، صحیح و سالم، بی مخاطره، فارغ از خطر، قابل اعتماد، قابل اطمینان، ن ...