pregnable
معنی
(دژ و شهر و غیره) تسخیر پذیر، گشودنی، قابل ابستنی
دیکشنری
حاملگی
ترجمه آنلاین
قابل بارداری
مترادف
accessible ، assailable ، attackable ، defenseless ، exposed ، liable ، naked ، on the line ، on the spot ، out on a limb ، ready ، sensitive ، sitting duck ، sucker ، susceptible ، tender ، thin skinned ، unguarded ، unprotected ، unsafe ، vincible ، weak ، wide open