خفت، زشتی، ننگ، رسوایی، فضاحت، ناسزا گو سایر معانی: بی آبرویی، آبرو ریزی، شناعت، تحقیر، پست شماری، احساس پستی، سرزنش، مایه ی رسوایی، عامل ننگ، علت آبرو ریزی، ناسزایی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پشیمانی، ندامت، توبه، طلب مغفرت سایر معانی: پتت، هود
درجه، تناسب، وزن، ترازو، نسبت، اندازه، معیار، پوسته، کفه ترازو، مقیاس نقشه، خط مقیاس، هر چیز مدرج، وسیله سنجش، هر چیز پله پله، اعداد روی درجه گرماسنج و غیره، پولک یا پوسته بدن جانور، مقیاس، ...
دنباله، صف، رشته، رده، سلسله، ردیف سایر معانی: ریسه، زنجیره، سری، رجه، همایند، دوره، رج واره، (برق) روش هم پیوند، (ریاضی) رشته، (بولینگ) سه دست بازی، (زمین شناسی) زیر چینه، زیر لایه، مجموعه ...
ننگ، عار، فضاحت، خجالت، خجلت، ازرم، شرم، شرمساری، سرافکندگی، ننگین کردن، خوار کردن، شرمنده کردن، خجالت دادن سایر معانی: روسیاهی، بی آبرویی، شرمندگی، مایه ی تاسف، تاسف آور، دریغ (بودن)، افسوس ...
چینه، پایه، طبقه، قشر، رتبه، لایه، طبقه نسج سلولی سایر معانی: (زمین شناسی) چینه، (زیست شناسی) لایه ی بافتی، بافت لایه، (جامعه) طبقه [عمران و معماری] لایه - چینه - قشر - طبقه [مهندسی گاز] لای ...
دم، قطار، ورزیدن، فرهیختن، تعلیم دادن، تربیت کردن سایر معانی: دنبال، دنباله، زنجیره، رشته، سلسله، پسایند، ردیف، صف، خرند، رج، رجه، (مکانیک) بخش متحرک ماشین (مانند دنده و پیستون و غیره)، جنبا ...
تغییر زیانآور در خواص فیزیکی و شیمیایی مادۀ غیرفلزی [مهندسی بسپار]
واژههای مصوب فرهنگستان
تغییرات واکهای در ستاک با انگیزش ساختواژی [زبانشناسی]