opprobrium
/əˈproʊbrɪəm/

معنی

خفت، زشتی، ننگ، رسوایی، فضاحت، ناسزا گو
سایر معانی: بی آبرویی، آبرو ریزی، شناعت، تحقیر، پست شماری، احساس پستی، سرزنش، مایه ی رسوایی، عامل ننگ، علت آبرو ریزی، ناسزایی

دیکشنری

گسستگی
اسم
ignominy, scandal, disgrace, infamy, notoriety, opprobriumرسوایی
shame, dishonor, infamy, reproach, scandal, opprobriumننگ
abasement, abuse, affront, contumely, knot, opprobriumخفت
obscenity, abomination, inelegance, homeliness, beastliness, opprobriumزشتی
opprobriumناسزا گو
disgrace, shame, opprobriumفضاحت

ترجمه آنلاین

ظلم

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.