دیوانه، شوریده، اشفته، ازجادررفته
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(اسطوره ی یونان و روم) فیوری ها (سه روح مونث با گیسوان مار مانند که تبهکاران به کیفر نرسیده را عذاب می دهند)
خشمگین، خشمناک، متعصب، عصبانی، اتشی سایر معانی: برآشفته، شدید و پر خشونت، سهمگین، بی امان، رمبشگر، ویرانگر، دیوانه وار، سرسام آور، پرجوش و خروش، جوشان و خروشان، متلاطم
(یکان سنجش مسافت) فرلانگ (18 میل یا 201/2 متر)، واحد درازا مساوی با یک هشتم میل [ریاضیات] واحد اندازه گیری طول، تقریبا معادل 201.17
حکم مرخصی، مرخصی سرباز، مرخصی دادن به، مرخص کردن سایر معانی: (به ویژه سرباز وظیفه) مرخصی، مرخصی دادن
=frumenty
دیگ، پاتیل، کوره، تنور، تون حمام و غیره، بوته آزمایش، گرم کردن، مشتعل کردن سایر معانی: تون، (دستگاه) گرمازا، (مجازی - هرجای بسیارگرم) جهنم، جهنم دره، بوته ازمایش [برق و الکترونیک] کوره [مهند ...
هوراس فورنس (شکسپیر شناس امریکایی)
(verb transitive) مبله کردن، دارای اثاثه کردن، مجهز کردن، مزین کردن، تهیه کردن
(اثاثیه ی اتاق یا خانه و غیره: میز و صندلی و فرش و غیره) اثاثیه، اسباب منزل، تجهیزات و لوازم (زندگی یاکار)، مانه ها، کاچالگان، پوشاک، رخت، لوازم
فردریک فرنیوال (واژه شناس و ویرایشگر انگلیسی)
دیوانگی، عشق مفرط، خشم زیاد سایر معانی: جوش و خروش، غوغا، آشفتگی، جنجال، هیاهو، غضب