furnishings
معنی
(اثاثیه ی اتاق یا خانه و غیره: میز و صندلی و فرش و غیره) اثاثیه، اسباب منزل، تجهیزات و لوازم (زندگی یاکار)، مانه ها، کاچالگان، پوشاک، رخت، لوازم
دیکشنری
مبلمان
ترجمه آنلاین
اثاثیه
مترادف
accessories ، accouterments ، appointments ، décor ، equipment ، fittings ، fixtures ، gear ، provisions ، trappings