زنگ سازی، زنگ ریزی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عضو موسس (به ویژه در سازمان هایی که دارای امتیاز نامه ی رسمی هستند)، یکی از بنیانگذاران
استعمار، مهاجرت، کوچ سایر معانی: استعمار، مهاجرت، کوچ [زمین شناسی] کلنی شدن یک رخداد طبیعی که در آن یک گونه به محلی وارد می شود که قبلاً توسط او اشغال نشده است و در آنجا مستقر می شود. [خاک ش ...
ژولیدگی، سرافکندگی، پریشانی، گیجی، اغتشاش، دست پاچگی، درهم و برهمی، اغفال، اشتباهی گرفتن، اسیمگی سایر معانی: سر در گمی، بهت، حیرت، آشفتگی، اختلال (حواس یا اوضاع)، سرگشتگی، بی ترتیبی، به هم ر ...
سوء تفاهم، عدم درک سایر معانی: سوء تفاهم، عدم درک
مشتبه سازی، مغالطه، مغلطه سایر معانی: گمراه کننده، غلط انداز [حسابداری] گمراه کننده
زننده، خیلی خوب، موثر، برجسته، گیرنده، قابل توجه سایر معانی: در حال اعتصاب [برق و الکترونیک] کار اندازی 1. آغاز شدن قوس الکتریکی با برخورد لحظه ای الکترودها به یکدیگر . 2. نشاندن الکتریکی پو ...
تحریف اثر برآوردشدۀ یک مواجهه (exposure) در یک پیامد که ناشی از وجود عامل بدون ارتباطی است که درعینحال با مواجهه و پیامد رابطه دارد [علوم سلامت]
واژههای مصوب فرهنگستان