سحر، جادو سایر معانی: معجزه، فرجود
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ابر تندری، تندر ابر، آذرخش ابر، ابر صاعقه دار [آب و خاک] ابر تندری
تیر، چوب، کنده، الوار، درخت الواری، صدای خشک، طنیندار شبیهصدای زنگ، با الوار و تیر پوشاندن سایر معانی: تیر چهارتراش، درختان، جنگل(ها)، درختستان (ها)، لیاقت، جربزه، شایستگی، استعداد، (در اصل) ...
بی انتها، نا مناسب، نا گذرا سایر معانی: بی پایان، لایتناهی، ابدی، جاودان، بی مدت، بدون مدت یا ضرب الاجل [ریاضیات] بی زمان
بالاترین، اعلی، اعلی ترین سایر معانی: در بالاترین جا، بلندترین، فرازین
[ریاضیات] تعریف ناپذیر، شمارش ناپذیر، ناشمارا
بیگانه، نا شناس، نا شناخت، ناشناخته، نااشنا سایر معانی: ناآشنا، غریبه، نابلد، عجیب، نااشنایی
دمدمی، غیرقابل پیش بینی، غیر قابل پیشگویی، غیرقابل استناد سایر معانی: غیرقابل پیشگویی، غیرقابل استناد، دمدمی [ریاضیات] غیر قابل پیش بینی، پیشگویی ناپذیر
تا، تا وقتی که، وقتی که، تا اینکه سایر معانی: (اسکاتلند) به سوی [ریاضیات] تا آنجا، تا این که
وسیع، پهناور، عظیم، زیاد، بیکران سایر معانی: بسیار بزرگ، سترگ، نهمار، کلان، هنگفت، (بسیار) وسیع، (قدیمی) عظمت، بزرگی، وسعت، پهناوری، (قدیمی) فضای عظیم
رسالتی، نبوتی، پیغمبری سایر معانی: پیامبرانه، وابسته به پیامبری و پیش بینی، پیش بینانه، از روی پیشگویی
رسالتی، نبوتی، پیغمبری سایر معانی: vatic نبوتی، از روی پیشگویی