unpredictable
معنی
دمدمی، غیرقابل پیش بینی، غیر قابل پیشگویی، غیرقابل استناد
سایر معانی: غیرقابل پیشگویی، غیرقابل استناد، دمدمی
[ریاضیات] غیر قابل پیش بینی، پیشگویی ناپذیر
سایر معانی: غیرقابل پیشگویی، غیرقابل استناد، دمدمی
[ریاضیات] غیر قابل پیش بینی، پیشگویی ناپذیر
دیکشنری
غیر قابل پیش بینی
صفت
unpredictableغیرقابل پیش بینی
unpredictableغیر قابل پیشگویی
unpredictableغیرقابل استناد
quirky, ambivalent, fickle, fitful, chimerical, unpredictableدمدمی
ترجمه آنلاین
غیر قابل پیش بینی
مترادف
capricious ، chance ، chancy ، dicey ، doubtful ، erratic ، fickle ، fluctuating ، fluky ، from left field ، hanging by a thread ، iffy ، incalculable ، inconstant ، random ، touch and go ، touchy ، uncertain ، unforeseeable ، unreliable ، unstable ، up for grabs ، variable ، whimsical