شکوفایی، گل داری، گل آوری، شکوفه دار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(گیاه شناسی) درخت سیب زینتی (که میوه ی آن کوچک و بد است ولی گل های فراوان و زیبا می دهد)
شکوفایی، شکفتگی، شوره زنی سایر معانی: (مجازی) رونق، اوج، تعالی، گل آوری، غنچه زنی، هنگام گل آوری، دوران شکفتگی، (شیمی) شوره زنی، شوره آوری، شکوفندگی [شیمی] شکفتگی [عمران و معماری] شکفتگی - س ...
[زمین شناسی] تا نشدنی [آمار] تا نشدنی