محلول ثبوت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نساجی] تثبیت - تثبیت کننده رنگ
[نساجی] ماده تثبیت کننده رنگ ( در کالای نساجی)
[نفت] روش هذلولی تعیین موقعیت
[زمین شناسی] پیچ اتصال سه پایه به تیودلیت
[سینما] داروی ثبوت سوپرفیکس
[سینما] محل نصب تسمه مچی
سرک، افزایش، ضمیمه، اضافه، جمع، لقب، متمماسم، اسم اضافی، ترکیب چند ماده با هم سایر معانی: (حساب) جمع، اضافه شدن، افزودگی، هر چیز اضافه شده یا الحاق شده به چیز دیگر، الحاقی، اضافی، عنوانی که ...
تطبیق، تنظیم، تعدیل، اصلاح، میزان، تسویه، اسباب تنظیم، الت تعدیل سایر معانی: تطبیق دهی، سازگاری، دکمه یا اسباب تنظیم، رگلاژ، میزان ساز، میزان گر، (بیمه) محاسبه ی (برآورد) میزان خسارت، تنزل ق ...
تعریف، تعیین سایر معانی: معنی، چم، تعیین (حدود چیزی)، شرح، بیان، توضیح، روشن سازی، شناسایی، شناسانش، (ضریب قدرت عدسی و عینک) قدرت، (عکس و غیره) میزان وضوح، میزان آشکاری، روشنی [سینما] کیفیت ...
جزء، جزء ترکیبی، ذرات سایر معانی: (جزیی از یک چیز مرکب) جز، جز ترکیبی، جز مقوم، پاره، پاژ، فرشیم، در جمع اجزاء، داخل شونده، عوامل، عناصر [عمران و معماری] جزء متشکله - ماده متشکله [ریاضیات] ج ...
دستکاری در نتیجۀ بازی، به نفع یکی از طرفهای مسابقه، گاه با اعمال نفوذ اتحادیههای شرطبندی|||متـ . تبانی3 [ورزش]
واژههای مصوب فرهنگستان