داستان، بهانه، خیال، اختراع، دروغ، وهم، افسانه، جعل، قصه سایر معانی: (هر چیزی که ساخته ی تخیل و اندیشه است) چیز ساختگی، تخیلی، غیر واقع، پندار، پندار گونه، پندارش، وانمود، چیز مجهول، خیال پر ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فیلم داستانی [سینما و تلویزیون] فیلمی براساس یک رمان یا داستان کوتاه یا اثر ادبی یا داستانی که ویژۀ نمایش در سینما یا تلویزیون نوشته شده باشد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
ساختگی، افسانهای سایر معانی: fictive ساختگی
داستان سرایی کردن، بصورت افسانه در اوردن، بصورت داستان در اوردن سایر معانی: (به ویژه: رخدادها و شخصیت های واقعی را در قالب داستان ارائه دادن) داستان سرایی کردن، به صورت داستان در آوردن، داست ...
پریشانی، غمزدگی، مصیبت، محنت
[نساجی] اصطکاک بین لیفی
[حقوق] فرض قانونی
[سینما] داستانهای واقعی
فصل، کتاب، دفتر، سفر، فصل یاقسمتی از کتاب، رزرو کردن، در کتاب یادفتر ثبت کردن، توقیف کردن سایر معانی: (در کتاب های بزرگ) بخشی که خود چند فصل دارد، دستک، دفتر روزانه، موضوع یا مطلب به خصوصی، ...
غیر واقعی، ساختگی، وانمودین، افسانه ای، (ذکر شده) در داستان ها، افسانه مانند، جعلی
خیالی، بوالهوس، پر اوهام سایر معانی: پر تخیل، پر پندارش، شگرف، طرفه، شگفت انگیز، عجیب و غریب، خیالباف، اهل خواب و خیال، هوس باف، خیال پرداز
نثر، سخن منثور، به نثر دراوردن، نثر نوشتن سایر معانی: سخن ناسروده (در برابر: شعر poetry)، نثری، منثور، خسته کننده، عاری از لطف، ملال آور، به نثر نوشتن، نثر نویسی کردن، به صورت کسل کننده بیان ...