(noun) تلفن خانه [برق و الکترونیک] مرکز تلفن مرکز راهگزینی برای برقراری ارتباط بین خطوط تلفنی در ناحیه خدماتی معین.
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حسابداری] قضاوتهای ارزشی
جابهجایی صدایی [موسیقی] جابهجایی دو و گاه سه صدای عباراتی که همزمان شنیده میشوند
واژههای مصوب فرهنگستان
اثبات، بحی، استدلال، برهان، مباحثه، مشاجره، نشانوند، مناظره، یک سلسله دلایل قابل قبول سایر معانی: دلیل، علت، چرایی، بحث، اقامه ی دلیل، جدل، محاجه، بگومگو، دعوا، خلاصه ی موضوع، چکیده ی داستان ...
چوگان سر کج، چوگان بازی، چنبری، کچ، خط خط، مخطط یا راهراه، بحی کردن، رد و بدل کردن، اینسو و انسو پرت کردن سایر معانی: فرستادن و (در مقابل) دریافت کردن، مبادله کردن، (شایعات و حرف های مفت را) ...
داد و ستد کالا، تهاتر، معاوضه، تهاتر کردن، پایاپای معامله کردن سایر معانی: مبادله ی کالا (بدون مبادله پول)، پایاپای، مبادله ی خدمات، دادوستد کردن، مبادله کردن، پایاپای معامله کردن با for [نس ...
بازار سایر معانی: (از ریشه ی فارسی)، (در خاورمیانه) بازار، فروشگاهی که در آن انواع کالا به فروش می رسد
تجارت، بازرگانی، معاشرت سایر معانی: سوداگری، دادوستد، (اجتماعی) رابطه، رفت و آمد، (قدیمی) رابطه ی شخصی داشتن، رفت و آمد کردن با (با with)، تجارت کردن [حسابداری] بازرگانی [حقوق] تجارت کردن، م ...
عبور، معبر، محل تقاطع، عبورجاده، دو راهه سایر معانی: محل عبور (از رود یا خیابان و غیره)، گذرگاه، روگذر، گدار، بارور سازی چلیپایی، دگرگشن کردن (رجوع شود به: cross)، محل تقاطع (دو یا چند راه ی ...
گفتگو، محاوره، صحبت، سخن، گفت و شنود، هم سخنی، مکالمهء دو نفری، مکالمات ادبی و دراماتیک، صحبت دونفری سایر معانی: (به ویژه در آثار هنری مانند نمایش و رمان) گفتگو، مکالمه، همگویی، همکلامی، تبا ...
بحی، مباحثه، مناظره، بررسی، گفتگو، مذاکره، بحی و جدل سایر معانی: بحث، تبادل افکار، کنکاش، شور، گفتمان، بحک [سینما] گفتگو - مسدودکننده صفحه ای - بحث [ریاضیات] بحث، مذاکره، بررسی ...
تعادل، هم ارزی سایر معانی: برابری، هم سنگی، تساوی، هم چندی، همالی، تبدیل پذیری، (شیمی) برابری ترکیب پذیری، کنش برابری (equivalency هم می گویند)، equivalency تعادل [برق و الکترونیک] هم ارزی [ ...