بطوراغراق امیز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[برق و الکترونیک] توسعه یافته
قهرمان پرستی سایر معانی: قهرمان دوستی، قهرمان پرستی ستایش مردان برجسته جهان، گردپرستی، دلیرپرستی
سخت، مشتاقانه، قوی، شدید، زیاد سایر معانی: ستهم، فربود، حاد، تند و تیز، آتشین، پرصمیمیت، پر تنش، پر زور، ژرف، (رنگ) سیر، تیره، پراحساسات، پرحرارت، پرشور، شورمند، جوشی، پرفعالیت، مهیج [برق و ...
طعنه امیز، کنایه دار، طعنهای سایر معانی: طعنه آمیز، گواژه آمیز، تفشه آمیز، تفش آمیز (رجوع شود به: irony)، اهل طنز و طعنه، گواژه گر، تفشه گر (ironical هم می گویند)، طعنه زن
زننده، ترسناک، تیره، رنگ پریده، موحش، کم رنگ و پریده، بطور ترسناک یا غم انگیز، رنگ زرد مایل به قرمز سایر معانی: جلف، (به طور زننده) رنگارنگ، (به طور زننده) هیجان انگیز، (به طور زننده) خشن یا ...
بمقدار زیاد، زیاده از حد، زیاد، بحد افراط سایر معانی: مفرط، بسیار زیاد، بیش از حد، فزون گرانه
صفت عالی، عالی، افضل، مبالغه امیز، بیشترین، بالاترین، درجه عالی، خیلی عظیم سایر معانی: عالیترین، برترین، فرازین، فوق العاده، زیاده، بیش از حد، فزون برنیاز، مبالغه آمیز، (دستور زبان) صفت عالی ...