تبخیر کردن، تبدیل به بخارکردن، تبخیرشدن، بخارشدن، خشک کردن، بربادرفتن [نساجی] تبخیر شده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(شیری که با تبخیر حدود نیمی از آب خود را از دست داده است) شیر تغلیظ شده، شیر غلیظ، شیر وشمیده (با شیر غلیظ و شکردار condensed milk فرق دارد)، شیری که بوسیله تبخیرغلیط شده است
بی آب سایر معانی: (شیمی)، بدون آب [خودرو] بدون آب [شیمی] 1- بی آب، بدون آب 2- غیر هیدرات، عارى از آب متبلور [عمران و معماری] بدون آب [نساجی] بی آب - کاملا خشک ...
اخلاقا خشک، یابس، خشک، بی آب، خشک کردن، تشنه شدن، خشکانیدن سایر معانی: بدون آب، بی اشک، بی سرشک، کم باران، دچار خشکسالی، کم آب، تشنه، آب نیاز، خشکیده، (گاو و گوسفند و غیره که شیر نمی دهند) ب ...
شیر، شیره گیاهی، دوشیدن، شیره کشیدن از سایر معانی: شیره ی سپید رنگ، هر آبگونه ی شیر مانند، امولسیون، عصاره، گیاشیر، ریچار، (شیر) دوشیدن، (جانوران) شیردادن، (غیر منصفانه) بهره گیری کردن، درکش ...
شیری که با حرارت دادن، بخشی از آب آن تبخیر و پس از بستهبندی در قوطی، در دَمفشار سترون شود [علوم و فنّاوری غذا]
واژههای مصوب فرهنگستان