شادی، جست و خیز، جهش، از روی شادی جست و خیز کردن، رقصیدن سایر معانی: (نجوم) ستاره ی عیوق (ماچه بز)، رقص و شادی، شادیانه، جست و خیز کردن، ورجه وورجه کردن، چموشگری کردن، بازیگوشی کردن، شادی و ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شیرین کاری، جست و خیز سریع، نوعی رقص تند، اهنگ رقص تند، با اهنگ تند رقص کردن، جست و خیز کردن، استهزاء کردن سایر معانی: ورجه وورجه کردن، (کاشانی) لوشیدن، ور جهیدن، (بالا و پایین یا پس و پیش) ...
حمله، یورش، حرکت سریع، جواب سریع و زیرکانه، حمله ور شدن، یورش اوردن سایر معانی: (خروج ناگهانی محاصره شدگان و حمله بر محاصره کنندگان) یورش، برون تک، برون تاخت، فعالیت ناگهانی، کنشوری ناگهانی، ...
لغز، حرف کنایه دار یا شوخی امیز، حرف کنایهدار زدن سایر معانی: تمسخر، جواب بی ادبانه، گستاخی(در کلام)، قلمبه گویی، حرف گوشه دار، کنایه، حاضر جوابی، پیش جوابی، متلک، شوخی کردن، لطیفه گویی کردن ...