معنی
سایر معانی: ورجه وورجه کردن، (کاشانی) لوشیدن، ور جهیدن، (بالا و پایین یا پس و پیش) جهیدن، ورجه کردن، رقص تند و پرش دار، جیگ، جیگ رقصیدن، (هر دستگاهی که با ورجه وورجه کردن یا تکان های یکه مانند کاری را انجام دهد) جیگ، لرزه میز، غربال لرزشی، لرز افزار، ورجگر (ورجه گر)، (ماهیگیری با قلاب) طعمه ی جهنده، با طعمه ی جهنده ماهی گرفتن، موسیقی جیگ، (دستگاه های برش و خراطی و غیره: الگوی فلزی که حرکت ابزار در بریدن و طرح دار کردن را تعیین می کند) راهنما، الگو، قالب (ماشین کاری)، (خودمانی - دشمنانه) سیاهپوست، کاکا، غلام سیاه
[عمران و معماری] آلت هدایت کننده - جیگ
[زمین شناسی] راهنما، همچنین غربال مکانیکی یا دستی که دریک مخزن آب قرار می گیرد و برای جداکردن کانه از باطله به کار می رود .
[صنعت] بست، بند، جیگ - وسیله ای که توسط آن ابزار کار به سمت موقعیت درستی از قطعه کار هدایت می شود.
[نساجی] ژیگر ( نوعی دستگاه رنگرزی )
[ریاضیات] الگوی کار، الگو، قید، هدایت کننده ی ابزار، گیره، راهنما، راهنمای کار
[معدن] جیگ (جدایش)
[پلیمر] نگهدارنده