درشت نویسی، استنسا، بخط درشت، تحریر [حقوق] (تنظیم) متن نهایی سند یا لایحه قانونی، احتکار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرو رفتن در اندیشه ها و خیالات خود، خواب و خیال
دیوانگی، گیجی، حواس پرتی سایر معانی: موجب حواس پرتی، پرت اندیش ساز، سرگرمی، تفریح (آنچه که حواس را به چیز دیگری معطوف می کند)، ماژ، پرت اندیشی، پرشیدگی، شوریدگی، پریشانی، سردرگمی، درماندگی ...
تمایل، شیفتگی، کار مقدم، اشغال قبلی سایر معانی: توجه فکری، فکر و ذکر، اشتغال فکری
تعصب، اشغال قبلی، تصرف قبلی، تمایل بیجهت سایر معانی: تصرف قبلی، اشغال قبلی، تمایل بیجهت، تعصب