بازده [فیزیک] نسبت کار انجامشده یا انرژی تولیدشده در هر ماشین به انرژی اولیهای که به این منظور مصرف شده باشد
واژههای مصوب فرهنگستان
کارایی [رایانه و فنّاوری اطلاعات] میزان عملکرد مناسب نرمافزار با توجه به منابع بهکارگرفتهشده در شرایط معین
کارایی [رمزشناسی] میزان عملکرد مناسب نرمافزار با توجه به منابع بهکارگرفتهشده در شرایط معین
[ریاضیات] سودبخشی برآورد نسبتی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[صنعت] نرخ کارایی
[ریاضیات] ارزیابی کارایی
کارا [رمزشناسی] سختافزار یا نرمافزاری که کارایی داشته باشد
برآوردگر کارا [آمار] برآوردگری که واریانس آن کمترین مقدار است
گورپیکره [باستانشناسی] مجسمه یا نقشی بر روی اثر یادمانی یا سنگ قبر
صورت، پیکر، تمثال، پیکرک سایر معانی: (نقش برجسته و یا مجسمه به ویژه خوابیده روی سنگ قبر) تندیس، پیکره، گورتندیس، (عروسک پارچه ای که به شکل شخص مورد اعتراض درست می کنند و می سوزانند یا مورد ت ...
شکوفایی، شکفتگی، شوره زنی سایر معانی: (مجازی) رونق، اوج، تعالی، گل آوری، غنچه زنی، هنگام گل آوری، دوران شکفتگی، (شیمی) شوره زنی، شوره آوری، شکوفندگی [شیمی] شکفتگی [عمران و معماری] شکفتگی - س ...
پخش، انتشار سایر معانی: برون شارندگی (جریان به خارج یا جلو)