رنگ کردن، رنگ زدن [نساجی] رنگ شده - رنگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تمام و کمال، به تمام معنی، دوآتشه، سرسخت، تمام عیار، پر و پا قرص، (الیاف پارچه و فرش و غیره) پیش از بافت رنگرزی شده، پیش رزیده [نساجی] رنگرزی الیاف پشم ( قبل از انجام هر گونه عملیات )
[نساجی] چاپ رنگ شده - روشی در چاپ که ابتدا مواد تعاونی بر روی پارچه چاپ می شود و سپس رنگرزی می گردد که در نتیجه رنگ درمواضع چاپ شده تثبیت شده و بقیه نقاط پاچه با شستشو پاک می شود - مدل رنگی
[نساجی] نخ رنگ شده - نخ رنگی
[نساجی] عمل شستشوی داغ با مواد معلق کننده ( در مورد پارچه رنگ شده با رنگ پیگمنت که رنگهای اضافی جدا شود و رنگ ثابت و دائمی آن باقی بماند )
[نساجی] نخ ریسیده شده از پلیمر رنگ شده - نخی که رنگ به محلول یا مذاب پلیمر آن افزوده شده و سپس ریسیده شده است
[نساجی] نخ رنگرزی شده با رنگ ثابت
(پارچه و بافتنی) رنگرزی شده پس از بافته شدن
[نساجی] نخ یا پارچه پشمی که الیاف آن قبل از ریسندگی رنگ شده
[نساجی] منسوج رنگ نشده-پارچه یانخ با رنگ طبیعی و خام
سیاه پوست، رنگی، رنگین، ملون، نژادهای غیر سفید پوست سایر معانی: رنگدار، رنگارنگ، دارای رنگ بخصوص، دگرگون شده (از راه غلو کردن یا دستکاری یا تلقین و غیره)، (افریقای جنوبی - معمولا c بزرگ) دور ...
ریشه کن نشدنی، قلع نشدنی، قلع و قمع نا پذیر سایر معانی: ریشه کن نشدنی (یا نکردنی)، نابود نکردنی، از بین نبردنی