تراوش کردن، فرانشت کردن سایر معانی: ترازهیدن، ترازهش کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
از اب اشباع سایر معانی: خیس آب، غرق آب، اشباع از آب، سیراب، آبگین، پراب، سنگین، خیس در اب [خاک شناسی] مانداب [آب و خاک] زمین های ماندابی،زمین های مرطوب [عمران و معماری] ترشده از آب - مانداب ...
نم، گریستن، اشک ریختن، گریه کردن سایر معانی: پرژک، قطره های آب (روی چیزی جمع شدن)، (شیشه ی پنجره و غیره) عرق کردن، (زخم یا گیاه و غیره) آب پس دادن، لیچ افتادن، تراویدن، (با: for) سوگواری کرد ...
رطوبت، تری، اشکبار، خیس، مرطوب، تر، بارانی، خیس خوردن، مرطوب کردن، خیس کردن، خیساندن، تر کردن، نمناک کردن سایر معانی: مه آلود، ابر گرفته، نم دار، هنوز خشک نشده، به کمک آب، با آب، همراه با آب ...
کاهش وزن محصولات غذایی براثر خارج شدن یا از دست رفتن مایعات بافتی آنها [علوم و فنّاوری غذا]
واژههای مصوب فرهنگستان
روش تغذیه با فرمول رژیمی مایع ازطریق لولۀ منتهی به معده [تغذیه]
مرزی در نمودار گونههستهها، که فراتر از آن از هستههای ناپایداری که پروتون اضافی دارند، پروتون گسیل میشود [فیزیک]
میلهای همراه با یک شناور در زیر مخزن سوخت هواگرد که در هنگام اندازهگیری میزان سوخت آویزان میشود و بهمحض چکیدن سوخت درجههای روی آن حجم سوخت را نشان میدهد [ ...
فلج هر چهار اندام [علوم پایۀ پزشکی]
افزار دمآوری قهوه بهروش چکهای |||متـ . چکانۀ قهوه coffee dripper [علوم و فنّاوری غذا - قهوهپژوهی]
← چکانه 1 [علوم و فنّاوری غذا - قهوهپژوهی]