معنی
سایر معانی: پرژک، قطره های آب (روی چیزی جمع شدن)، (شیشه ی پنجره و غیره) عرق کردن، (زخم یا گیاه و غیره) آب پس دادن، لیچ افتادن، تراویدن، (با: for) سوگواری کردن (برای)، گریه و زاری کردن، (معمولا جمع) اشک ریزی (شدید)، فوران اشک، تراوش، عرق، ریزش
[عمران و معماری] تراوش
[زمین شناسی] تراوش