waterlogged
/ˈwɒtərˌlɑːɡd/

معنی

از اب اشباع
سایر معانی: خیس آب، غرق آب، اشباع از آب، سیراب، آبگین، پراب، سنگین، خیس در اب
[خاک شناسی] مانداب
[آب و خاک] زمین های ماندابی،زمین های مرطوب
[عمران و معماری] ترشده از آب - مانداب
[زمین شناسی] تر شده از آب -مانداب

دیکشنری

غرق شده
صفت
waterloggedاز اب اشباع

ترجمه آنلاین

غرق آب

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.