معتقد، با ایمان سایر معانی: بااعتقاد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی وفا، بی ایمان، گول زن سایر معانی: عهدشکن، خائن، نابکار، غیرقابل اعتماد، اوستام ناپذیر
مردد، دو دل، تامل کننده سایر معانی: مولنده، نامطمئن، مذبذب، مرددانه، دودلانه، تردیدآمیز، درنگ کننده
پیرو فلسفه بدبینی، ادم بدبین، شک گرای، ادم شکاک در دین و عقاید مذهبی، شکاک، شکاک، مشکوک سایر معانی: (فلسفه - s بزرگ) پیرو مکتب شک اندیشی در یونان باستان، شک اندیش، شک پیشه، دیر باور، مردد در ...
متکی سایر معانی: زودباور، ساده دل، خوش بین، پشتگرم، متوکل، نیک گمان
مردد، نا پایدار، تغییر پذیر، مشکوک، نوسانی، جنبان سایر معانی: نوسانی، جنبان، مردد، مشکوک، ناپایدار، تغییر پذیر