باقیافه یاسیمای مبدل، درجامه عوضی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تغییر قیافه یاسیما، پوشیدگی، کتمان
اختفاء، پنهانی، پنهان بودن سایر معانی: 1- پنهان سازی، مستوری، اختفا 2- کتمان، پرده پوشی 3- نهانگاه [زمین شناسی] اختفاءحفاظت در برابر دید دشمن [حقوق] کتمان (حقیقت)، اخفا، اختفا ...
نمای خارجی، جبهه، نمای سر در، سر در سایر معانی: نمای سر در، جبهه، نمای خارجی [عمران و معماری] نما - روی کار
نقاب، چهره پوش، ماسک (به ویژه اگر مضحک باشد)، رخپوش
زشت، اشکار، انگشت نما، وقیح، برملا سایر معانی: بسیار بد، زننده، شرم آور، وقیح (وقیحانه)، قبیح (قبیحانه)، شنیع، فاحش، رسوا
غایب، پنهان، مخفی، پنهانی، مستور، مکنون سایر معانی: نهان، اسم مفعول فعل: hide، نهفته، پوشیده
پوست، چرم، پوست خام گاو وگوسفند وغیره، پوشیدن، مخفی نگاه داشتن، ابشتن، خود را پنهان ساختن، پنهان شدن، پوست کندن، پنهان کردن، مخفی کردن، نهفتن سایر معانی: پنهان کردن یا شدن، نهان کردن یا شدن، ...
نا شناس، مجهولالهویه، نا شناخت، بانام مستعار سایر معانی: بیستار، باهویت یا لباس مبدل، به طور ناشناس، ناشناخته
بالماسکه، شادمانی، ماسک، لفافه، نقاب، روبند، پوشانه، ماسک زدن، پوشاندن، پنهان کردن سایر معانی: رخپوش، رخگیر، هر چیزی که پنهان کند یا ظاهر را عوض کند، پرده، پوشش، تظاهر، پوشش ایمنی چهره، چهره ...
ماسک زده سایر معانی: رخپوش دار، نقاب زده، ماسک دار، چهره پوش دار، نهان، پنهان، مستتر [پلیمر] محافظت شده
ظاهر، اشکار، بدیهی، مشهود، واضح، مفهوم، هویدا، فاش، علنی، مریی سایر معانی: آشکار، روشن، گویا، معلوم [فوتبال] آشکار-واضح [ریاضیات] روشن، آشکار، معلوم، واضح، بدیهی