معنی

بالماسکه، شادمانی، ماسک، لفافه، نقاب، روبند، پوشانه، ماسک زدن، پوشاندن، پنهان کردن
سایر معانی: رخپوش، رخگیر، هر چیزی که پنهان کند یا ظاهر را عوض کند، پرده، پوشش، تظاهر، پوشش ایمنی چهره، چهره پوش، (نقاب وار) پوشاندن، نهان کردن، بروز ندادن، (صدا یا مزه یا بو و غیره را) نامحسوس کردن، با نوار چسب پوشاندن، روکش کردن، (در مهمانی ها و غیره) نقاب زدن، رخپوش زدن، رجوع شود به: masquerade، نقاب پوش، آدم رخپوش دار، مجسمه ی صورت و گردن، سرتندیس، (تئاتر یونان و روم) ماسک (که هویت شخصیت را آشکار می کرد و ضمنا صدای هنرپیشه را نیز تقویت می کرد)، صورتک، (جانورشناسی) نواره ی رنگی صورت جانور (به ویژه در راستای چشمان)، (حشره شناسی) سازواره ی نقاب مانند، (ارتش - وسیله ی استتار توپخانه و عملیات جنگی و غیره) پنهان ساز، (عکاسی) نورگیر، مات نما، بهانه، عیاشی، خوش گذرانی
[سینما] ماسک - نقاب - پوشش
[کامپیوتر] پوشش ؛ سامان ؛ الگو ؛ نقاب کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یا کاراکترها که برای استخراج یا گزینشش قسمت هایی از کلمات ماشینی دیگر بکار برده می شود - پوشش، نقاب - 1- ( در برنامه ی ترسیم ) ایجاد یک شیء با سوراخی درون آن به طوری که منظره ی شیء تحت کنترل قرار گیرد. 2- ( در برنامه ی نقاشی) علامت گذاری ناحیه ای از رسم به صورتی که آن را از ابزارهای ترسیم محافظت کند. این پوشش، همزمان با پیشرفت ترسیم حذف می شود. این حالت قابل قیاس با پوشش به کار رفته در نقاشی آبرنگ است. 3- ( در برنامه نویسی ) جدا کردن بخشی از یک عدد دودویی به وسیله ی AND کردن با عدد دودویی دیگر . مثلاً 4 بیت اول هر بایت را می توان به وسیله ی AND کردن با بایت 11110000جدا کرد. نگاه کنید به AND gate .
[برق و الکترونیک] ماسک 1. صفحه شفاف ( از شیشه یا کوارتز ) پوشیده شده با الگوهای غیر شفاف که ابعاد و شکل عناصر مدار مجتمع . را در یک سطح تولید تعیین می کند، مانند سوراخها، امترها گیتها، درینها و کانالها، قسمتهای انتخاب شده ای از پولک که با ماده ی ضد نور پوشیده شده است.در معرض نور ماورای بنفش قرار می گیرد تا سطوحی را که باید زدوده شوند . معین شود . سطوح غیر شفاف ماسک را می توان با نشاندن کروم، اکسید آهن یا سیلیسیم شکل داد . ممکن است تا 20 ماسک متوالی برای یک آی سی به ار برده شوند 2. صفحه شفاف ( شیشه ای یا پلاستیکی ) با نواحی غیر شفاف که الگویی را برای تعریف رسانا، مسیر ها، صفحه های زمین و اتصالها، در تولید برد مدار چاپی تشکیل می دهد . نور عبوری از ماسک الگو را بر روی برد .مداری با پوشش ضد نور می اندازد . مواد ضد نور قرار گرفته در معرض نور به وطر شیمیایی پاک می شوند و الگوی باقی مانده نواحی مسی را که باید با اسید زدوده شوند، تعیین می کند. - پوشانه، نقاب، ماسک
[ریاضیات] پوشش

دیکشنری

ماسک
اسم
mask, guiseماسک
mask, veil, veiling, vizardنقاب
maskروبند
guise, shroud, maskلفافه
jubilation, merrymaking, gaiety, festival, splurge, maskشادمانی
maskپوشانه
masquerade, masque, costume ball, fancy ball, fancy dress ball, maskبالماسکه
فعل
cover, mask, conceal, coat, veil, wearپوشاندن
hide, conceal, disguise, mask, cover, dissembleپنهان کردن
maskماسک زدن

ترجمه آنلاین

ماسک

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.