تشخیص، علامت تفکیک، معنی و مفهوم سایر معانی: (معنی مستقیم و اصلی واژه) معنی صریح (در مقایسه با معنی ضمنی: connotation)، آشکار چم، نشان، علامت، اشاره، مشخص سازی، حاکی بودن، چمداری، دلالت، (نا ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعریف، تعیین سایر معانی: معنی، چم، تعیین (حدود چیزی)، شرح، بیان، توضیح، روشن سازی، شناسایی، شناسانش، (ضریب قدرت عدسی و عینک) قدرت، (عکس و غیره) میزان وضوح، میزان آشکاری، روشنی [سینما] کیفیت ...
اعتبار، نفوذ، اهمیت، قدر، خطر، تقاضا، شان سایر معانی: مهم بودن، کرامندی، مهستی، (مهجور) معنی، فحوا، چم، مفهوم، ابرام
اشاره، نشان، علم، رقم، رمز، مظهر، نماد سایر معانی: سمبول، نشانه، نگر، دال، نمودگار، نمون، (موسیقی یا ریاضیات یا شیمی و غیره) نشان، علامت، مخفف، (روانکاوی) نمادمیل ناخود آگاه و سرکوب شده، بصو ...