denotation
معنی
تشخیص، علامت تفکیک، معنی و مفهوم
سایر معانی: (معنی مستقیم و اصلی واژه) معنی صریح (در مقایسه با معنی ضمنی: connotation)، آشکار چم، نشان، علامت، اشاره، مشخص سازی، حاکی بودن، چمداری، دلالت، (نادر) نام مشخص کننده، عنوان، شناسنام، تفکیک
سایر معانی: (معنی مستقیم و اصلی واژه) معنی صریح (در مقایسه با معنی ضمنی: connotation)، آشکار چم، نشان، علامت، اشاره، مشخص سازی، حاکی بودن، چمداری، دلالت، (نادر) نام مشخص کننده، عنوان، شناسنام، تفکیک
ترجمه آنلاین
دلالت