(verb transitive) خط زدن، حذف کردن، برداشتن، انداختن [ریاضیات] سفته
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] حدّ سوده
[ریاضیات] همسایگی سفته
زیان اور، اسیب رسان سایر معانی: زیان اور، اسیب رسان
زیانکار، زیانبخش، آسیب آور، مضر، آسیبگر
منسوخ کردن، لغو کردن، باطل کردن، خنثی کردن، فسخ کردن سایر معانی: حلقه مانند، حلقوی، چنبری، حلقه وار، مدور، گرد، طوقی، زرفینی، فسخ و الغا کردن، کان لم یکن تلقی کردن [ریاضیات] از بین بردن، صفر ...
پاک کردن، محو کردن، زدودن، ستردن، خود را تحت الشعاع قرار دادن سایر معانی: (تصویر یا خاطره و غیره) محو کردن، ازبین بردن، خود را کنار کشیدن، (خود را) ناچشمگیر کردن، (خود را) کم پیدا کردن [نساج ...
حذف کردن، ادغام کردن، از اخر برداشتن سایر معانی: از قلم انداختن، ستردن، (از متن و غیره) زدن
پاک کردن، محو کردن، تراشیدن، خراشیدن، ستردن، اثار چیزی را از بین بردن سایر معانی: (از روی تخته سیاه یا نوار صوتی و غیره) پاک کردن، زدودن، مخدوش کردن، سودن، از خاطر دور کردن، از حافظه زدودن، ...
مضر، موذی، پرگزند سایر معانی: آسیب آور، زیان بخش، پرزیان، گزایان، آسیب ناک
مضر، موذی، پر ازار سایر معانی: آسیب آور، زیانبخش، زیانمند، گزندآور، دردآور، گزایان، رنج آور
نا سازگار، ناگوار، مضر برای تندرستی، بد آب و هوا سایر معانی: (آنچه که تندرستی نمی آورد) ناسازگار، تندرستی بر، ناسالم، بد اب و هوا