insalubrious
معنی
نا سازگار، ناگوار، مضر برای تندرستی، بد آب و هوا
سایر معانی: (آنچه که تندرستی نمی آورد) ناسازگار، تندرستی بر، ناسالم، بد اب و هوا
سایر معانی: (آنچه که تندرستی نمی آورد) ناسازگار، تندرستی بر، ناسالم، بد اب و هوا
دیکشنری
غیر قابل تحمل
صفت
insalubriousمضر برای تندرستی
insalubriousبد آب و هوا
unpleasant, horrible, harsh, horrific, unsavory, insalubriousناگوار
incompatible, abhorrent, discordant, adverse, alien, insalubriousنا سازگار
ترجمه آنلاین
بی آلایش
مترادف
contaminated ، dangerous ، deleterious ، destructive ، harmful ، lethal ، noxious ، pernicious ، poisonous ، rotten ، septic ، spoiled ، toxic ، unhealthy ، unnutritious ، unsalutary ، venomous ، virulent