البته! سایر معانی: البته، محققا، بی گمان، زینهار، طبیعتا، طبعا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مالکیت، دارندگی سایر معانی: دارا بودن، کدیوری [حسابداری] مالکیت [عمران و معماری] تملک - مالکیت [حقوق] مالکیت
پیشرفت، عمل، اقدام، روند، جریان عمل سایر معانی: (انجمن های علمی و غیره - جمع) صورت جلسه، شرح مذاکرات، ادامه، دنبال گیری، پیگیری، طرز [حقوق] سوابق امر، گردش کار، جریان دعوی (یا دادرسی یا رسید ...
گناه، عیب، خطا، بزه، حرج، فسق، عصیان، معصیت، گناه ورزیدن، معصیت کردن، خطا کردن سایر معانی: مخفف: sine، (بیست و یکمین حرف الفبای عبری) سین، (مجازی یا به شوخی) خطا، تقصیر، اشتباه، گناه کردن [ک ...
باریکه، اشتباه، روکش، سهو، خطا، گمراهی، اولاد، لغزش، قلمه، زیر پیراهنی، خطا به خواندن، نهال، ستون، نسل، تکه کاغذ، لیزی، از قلم انداختن، لیز خوردن، لغزیدن، سریدن، گریختن، اشتباه کردن سایر معا ...
یقینا، محققا، مسلما، بطور حتم، لاریب سایر معانی: همانا، به طور قطع، قطعا، حتما، مطمئنا، (با فعل منفی - خودمانی) مطمئن هستم که، با اطمینان
تجاوز، گناه، خطا، تخلف، سر پیچی، عصیان سایر معانی: تخطی، فرا روی، معصیت، ترا رفت، ترا روی [زمین شناسی] پیشروی
واقعا، براستی، امین، حقیقتا، هر اینه سایر معانی: (قدیمی) به درستی (که)، هرآینه