معنی

واقعا، براستی، امین، حقیقتا، هر اینه
سایر معانی: (قدیمی) به درستی (که)، هرآینه

دیکشنری

به راستی
قید
indeed, really, truly, verily, certesبراستی
indeed, simply, veritably, verilyحقیقتا
indeed, verilyهر اینه
verilyامین
really, actually, indeed, quite, simply, verilyواقعا

ترجمه آنلاین

به راستی

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.