دشنه، خنجر، قداره، قمه، کتاره، آدرم، آدرمه، با خنجر زدن، نشان خنجر (الف: در فهرست ها جلوی نام شخص متوفی قرار می دهند، ب: در دادن دومین ارجاع در کتاب ها و غیره این نشان به کار می رود و به آن ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ورزش : تیر یا صفحه متحرک ته قایق براى حفظ تعادل
خنجر
نشانی به معنی: ((رجوع شود به)) [کامپیوتر] پولک مضاعف - کاراکتر + که گاهی برای علامت زدن پاورقی ها به کار می رود.
[کوه نوردی] سُخمه, کلنگ یخ شکن
اخم، اخم کردن، روی درهم کشیدن سایر معانی: ابرو در هم کشیدن، سگرمه در هم کشیدن، عبوس شدن، (با: on یا upon) با اخم نگاه کردن (به)، (مجازی) با بی میلی نگاه کردن به، ناچیز پنداشتن، از سر سیری (ب ...
(زیست شناسی) نوک تیز، تیزنوک
ستون هرمی شکل سنگی، نشانی بدین شکل'-' سایر معانی: ستون هرمی [کامپیوتر] ستون هرمی شکل - کاراکتر نمادی که برای علامت زدن پاورقی ها به کار می رود. نگاه کنید به footenote . نام دیگر آن long cros ...
در حال تعلیق، اندروایی، اویزانی سایر معانی: بلاتکلیفی، پا در هوایی، نامعلومی، انتظار، هیجان، شورمندی، انگیختگی، شورانگیزی، دلهره، دلواپسی، نگرانی، تعلیق، آویزش، آگیش، وقفه، سلب، معلق، مردد [ ...